پرسش کنونی این است که امروز در انجام تکالیفمان آیا در قلمرو ملی و پاسخ به نیازهای یک نهضت احیای علمی در رسانهملی، ما با یک نوزایی و طراحی متفکرانه جهت آزاداندیشی و مشخصا بازخوانی علوم انسانی مدرن با نگاه عمیق اسلامی روبهرو هستیم؟
بهنظر میرسد اول اینکه خواست و عمل و نیاز و گفتمان بازخوانی امروزین نسبت علم و دین و انگیزه رهایی از تقلید سطحی از دانش جدید غرب و شناخت عمیق و سپس بازخوانی علوم انسانی بهنحو تخصصی و تحت جهانبینی اسلام، وارد یک حرکت زنده و کاربردی شده است؛ و دوم اینکه رسانهملی نسبت به این امر حیاتی آگاهانه چه واکنشی نشان داده و آیا در مسیر آن گام برمیدارد؟
برنامههایی همچون دارالعلم و رویدادهای گفتوگویی کانال ۴ حول گفتمانهای بنیانی، نشانهای دلگرمکننده است. این برنامهها اگر هم نواقصی داشته باشند، بالقوه ظرفیت ایفای نقش جدی در یاریرساندن به رشد یک نوزایی را دارد. البته شیاطین بیاعتنا به این نکته نیستند و همانطور که ۴۶ سال در سرگرمکردن حکومت و مردم با بحرانآفرینی و مانعتراشی و گرفتن مجال حرکت در راه توسعه موزون و جامع و دستیابی بهاهداف یقینی انقلاب اسلامی کوشیدند، اکنون هم فرصت را برای معطلکردن انقلاب و عدم رهایی از مشغلههای مزاحم کار اصلی، تلف نمیکنند و ما باید با هوشمندی و طراحی و تلاش فراوان، تن به سستی خرابکاری و خارجی و داخلی شیاطین ندهیم.
رسانهملی باید ظرفیت بهراهانداختن یک جریان فراگیر و عمومی را داشته باشد و درباره شناخت مضبوط و نیز سنجشگری سیستماتیک علوم جدید و تاثیرشان برفهم دینی و نیز تاثیر فهم دینی در دستامدهای نظری نو در علوم انسانی از یکسو و نظارت معرفتی قرآن و خاندان وحی بر سپهر فکری و ایدئولوژیک نهان در تفاسیر علوم انسانی مدرن، نقش فعال ایفا کند و با این فضا در دمیدن جان تازه به کالبد نهضتی کوشا باشد که نیاز به آن در زیر پوست جامعه همچون یکخواست عمومی ریشه دوانده است. بیایید کمی روشنتر و جدیتر درباره رسانه و نهضت و بازخوانی سیستماتیک و مضبوط علوم انسانی مدرن و اسلام سخن بگویبم و آگاهانهتر به نقش رسانهملی توجه کنیم.
ما درباره معنای تمدن اسلامی و جنبش علمی و اشکال تحریفآلود و رهزن حول این مفهوم، در تاریخ اسلام سخن گفتیم؛ بهویژه در دوران حکمرانی بنیعباس و تحرکات جنبش ترجمه و اثر آن در آگاهی امت یا ایجاد التقاط در اسلام ناب و همچنین مفهوم حقیقی تمدن اسلامی که با نظام حکمرانی تحت امامت خلیفه الهی در زمین (عج) محقق خواهد شد؛ و همینطور درباره جنبشهای گوناگون علمی در دوران غیبت، در قرن دوم، چهارم، ششم و هفتم و مسائل آنها حرف زدیم که البته هنوز حرفهای فراوانی در این زمینه ناگفته مانده است و اندیشمندان و محققان کارهای فراوانی کردند... امروز موضوع اصلی ما این ضرورت و پاسخگویی به آن در شرایط انقلاب اسلامی است.
☆☆☆☆☆☆
این موضوع یعنی نوزایی علمی در انقلاب اسلامی، از نهادیترین ضروریاتی است که از روز اول انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن دلمشغولی امام (ره) و شاگردان فعال او و دیگر عالمان در رده رأس نهضت بوده و ادامه یافته. شهید مطهری، شهید سیدباقر صدر، حتی مرحوم فلاطوری و البته شهید بهشتی و شهدا و عالمان حوزوی خصوصا آنان که درگیر علوم انسانی مدرن و دانشگاه بودهاند، امثال شهید باهنر و شهید مفتح و نیز شهید دیالمه، و البته نگاه نوی رهبر انقلاب در مشهد، در صف مقدم متفکرانی بودند که در متن انقلاب اسلامی به این موضوع اندیشیدند. از سوی دیگر دانشگاهیانی که تحصیلات دانشگاهی تخصصی در علوم مدرن داشتند مثل دکتر شریعتی، و پیشاپیش او مهندس بازرگان و دکتر نصر، دکتر شایگان، آیتالله حائری و... ایدههای خود را و دغدغههای خویش را بنا به نگرش خاصشان بیان کردند. در این میان از دوران مشروطه، متفکران و فیلسوفان و شارحان مشهور نظراتی درباره علوم مدرن ابراز کردند؛ از سیدجمالالدین اسدآبادی تا حضرات نائینی و رفیعی و قشقایی و مدرس، ملاحظاتی درخصوص دانش جدید عصر خود داشتند. رهبران مشروطه که پارهای فراماسون بودند، با جهان غرب اجمالا برخورد کردند. از فراهانی و امیر کبیر تا مشیرالدوله و مستشارالدوله و امینالدوله و تقی زاده و... درباره نسبت اسلام و علم جدید صحبت کردند و جریان پروتستانیسم اسلامی از زمان آخوندزاده و تقیزاده و ملکمخان، همچون پاسخی غربگرایانه به علمگرایی نو در اصلاح دینی غربگراها مطرح بوده است.
در حقیقت ما با یک صحنه بسیار متنوع و گاه مغشوش در بحث نسبت دین اسلام با علوم مدرن خصوصا علوم انسانی آنهم بهصورت ابتدایی و نامضبوط و سلیقهای سروکار داشتیم. جریان اصلی به امر حرکت خودبهخودی یا بهتر بگویم مدرنیزاسیون تحت فرمان استعمار سپرده شد که نشر علوم غرب بهشیوه نظام پیرامونی و تقلیدی و سطحی و جهت رفع نیازهای نظام پیرامونی و جامعه پیرامونی را بهعهده داشت و همه دیگران در مقام منتقدان پراکنده عمل کردند؛ اما منسجمترین جریان انتقادی دارای انسجام و جزئیات نسبت به علم و فلسفه غرب جدا از فضای حوزههای علمیه، در قبل از انقلاب، جریانی بود که دکتر فردید بنا نهاد و نگاهی هویتمند و مضبوط درباره علوم و مدرنیت با هویت اسلامی و بومی ایرانی را تشریح کرد و تا بعد از انقلاب ادامه داشت... و این هم هرگز نتوانست به جنبش و نهضت علمی عملی یاری برساند و راهحل خود را تحقق بخشد و به طرح کاربردی بدل نماید. مورد دیگر تلاش برای بازخوانی علوم انسانی، از سوی علامه طباطبایی در المیزان اتفاق افتاد. دفاع از رئالیسم در برابر انواع سوبژکتیویسم مارکسی و ایدهآلیستی لیبرالیستی اولین برخورد فلسفی از منظر اسلام در عصر جدید به علوم غرب بود، اما فرآیند ساماندهی به کاوش علمی در علوم جدید اگرچه با طرح دقیق هرگز در ایران شکل نگرفت لیکن ضمنا امری نبود که بهصورت ولونتاریستی بدون توجه به تحقق حداقلهایی در تحولات علمی جامعه و فضای زندگی، بتواند رخ دهد.
☆☆☆☆☆
انقلاب اسلامی از روز اول با نقش اثرگذار نگرش امام و حضراتی نظیر استاد مطهری، در فکر یک نهضت علمی نو بود. متأسفانه با انواع توطئهها و ترورها و جنگ و بحرانها و تأثیر آنها در محدودیت فضای آزاداندیشی، این امر حیاتی در محاق قرار گرفت و با وجود تلاش امام برای برانگیختن حوزه و دانشگاه به عمل فعال، طرحی کارآمد و کاربردی پدیدار نشد. اما زمینههای ذهنی و عینی اساسی محقق گشت؛ مانند:
۱. انقلاب و تغییر نظام رهبری جامعه از یک حکومت پیرامونی فاقد نیاز و باور و توان و خواست توسعه علمی خودپو به نظامی اسلامی، استقلالطلب، نیازمند شالوده علمی پویا و نو و غیرتقلیدی و تحول اجتماعی پدید آمده....
۲. بیداری عمومی نسبت به ضرورت و خواست شکوفایی علمی در میان نخبگان و عموم مردم که انقلاب و آرمانهای آن و تصریحات رهبری آن در این بیداری نقش مهمی داشت.
۳. نهضت ترجمه و بازگردانی بسیاری از منابع اصلی علوم انسانی در غرب به فارسی و تحصیلات نخبگان در دانشگاههای داخل و خارج در مدارج عالی که منجربه آگاهی دوگانه و چالش گفتمانی عمومی در جامعه شد. دانشمندان غربگرای ایران، در مقام دفاع از گسترش پیروی از علوم غربی و احاطه بیشتر بر آن و دانشمندان منتقد در مقام دفاع از تعمیق آشنایی علمی و منابع اصلی علوم غربی و متون اصلی فلسفی برای نقد درست و رشد دانش بومی درگیر گفتمان بازخوانی علوم انسانی مدرن شدند. نگرش انقلابی و لیبرالی پس از چندی از انواع خامنگریهای اولیه و کلی دست شستند و به جزیبات توجه یافتند و راه برای طراحی واقعی و علمی نو توسعه یافت و کمکم ما با یک نهضت روبهرو شدیم.
۴. خواست دو، ولی فقیه و خصوصا تلاش آیتالله خامنهای برای فائقآمدن بر دگماتیزم متحجر حوزوی و دانشگاهی و تشویق به قویشدن و قدرتیافتن نگاه شناختی درست و سپس نگاه انتقادی درست به علوم گوناگون بسیار مؤثر بوده است. تلاش نه فقط در قلمرو علوم تجربی بلکه جامعهشناسی، روانشناسی، انسانشناسی، مطالعات فرهنگی، اقتصاد سیاسی، علم سیاست، علوم بینارشتهای و... در ذیل احاطه به ریشههای ایدئولوژیک و فلسفی علوم انسانی غرب بهطور جدی هوادار یافت و عطش گفتگو و ساماندهی این نهضت و ممانعت از سرزارفتنش، ولو در اوج جنگ و جدال بزرگ و استقامت، مطرح گشت.
۵. باید بگویم اوضاع جهانی در مقابله با استقلالطلبی انقلاب اسلامی هم به این عطش افزود؛ هم خشونت زایدالوصف علیه اسلام رهاییبخش و هم پروژه رهبری تغییر جهانی و طرح چندجانبهگرایی جهانیسازی سرمایه جهانی، به ایرانیان متفکر اثبات کرد اگر در راه شکوفایی علوم انسانی به نحو متفکرانه نکوشند و رابطه علم و دین را درست درک نکنند، راه استقلال و توسعه جمهوری اسلامی و هژمونی اسلامی به بنبست ختم میشود.
این امور و امور دیگر دست به دست هم داد و در بستر انقلاب اسلامی، جنبش احیای علمی نویی تحقق پیدا کرد.
امروز ساماندهی درست آن، همان نکته کلیدی است که راه کژراهی را روشن میکند و نباید اجازه داد انواع توطئههای سیاسی نظام قدرت و سلطه، به تعویق وظایف اصلی از جمله پیشبرد نهضت علمی نو بیانجامد.
میبینیم احساس شدید ضرورت پاسخگویی به تاسیس یک نگرش ماهوا نو برای بنانهادن جنبش بازخوانی علوم نو از منظر اسلام، امروز سبب تحرکاتی نو شده است. من در محدوده عمل رسانه معتقدم ما با یکنوزایی روبهروییم و برنامههایی، چون دارالعلم، طرح آگاهانهای در خدمت این ضرورت دارد.
تنها نکته اصلی آن است که روند درست پیشروی این جنبش روشن شود و به آن آگاه باشیم:
۱. باید با خطر تسلیم و سرسپردگی و تقلید بهجای تفکر و اندیشیدن و با زاویه دید شناخت درست و ضمنا نقد فعالانه عقلانی مبارزه کرد.
۲. باید با اغتشاش گفتمانی و شکل نامضبوط و نامنظم بازخوانی علوم انسانی غرب مبارزه کرد و آزاداندیشانه فرآیند منظم آگاهی به حقیقت و روند تحولات آن و دستامدهای آن و نگاه انتقادی عالمانه به آن بدون افراط و تفریط و چاکرمآبی و تابوزایی جدید را دنبال نمود و، چون یک جریان مستقل تولید علم اعتماد داشت که از شکلدادن به نظریههایی که محصول گفتمان علمی بومی ما و تحت ارزشهای جهانبینی الهی است واهمهای وجود نداشته باشد و احترامی برای غیبزدایی و توحیدزدایی و دینزدایی از علم در غرب قائل نشد.
من به نمونه موفقی از نگاه علمی معتبری که در این زمینه در برنامه دارالعلم با رویکرد به منطق بهوسیله دکتر قراملکی ارائه شده، خواهم پرداخت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم؛
گفتوگو با دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه«جامجم» در آستانه بیست و ششمین سالگرد انتشار این روزنامه
در گفتوگوی اختصاصی با نماینده جنبش جهاد اسلامی در تهران مطرح شد